... و هر روز او متولد میشود،
عاشق میشود،
مادر میشود، پیر می شود، و میمیرد.
و قرن هاست كه او،
عشق میكارد و كینه درو میكند،
چرا كه در چین و شیارهای صورت مردش،
به جای گذشت، زمان جوانی بر بادرفتهاش را میبیند،
و در قدمهای لرزان مردش،
گامهای شتابزده جوانی برای رفتن،
و دردهای منقطع قلب مرد،
سینهای را به یاد میآورد كه تهی از دل بوده،
و پیری مرد،
رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده میكند.
و اینها همه كینه است كه كاشته میشود،
در قلب مالامال از درد....!
و این, رنج است..."
type="text/javascript" src="http://pichak.net/blogcod/random-photos/3d/random.js">
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در شنبه 26 مرداد 1392
ساعت 17:9 توسط sanazbela
|