سیب

 
تو به من خندیدی و نمی‌دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب‌آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش‌خش گام تو تکرار کنان می‌دهد آزارم
و من اندیشه‌کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت



فکر کن سیب اول رو «حوا» به «آدم» داد،
«خدا» که صاحب باغ بود غضب‌آلوده شد،
دنبالشون کرد تا از بهشت در رفتند.

اینجا اما برعکس اون افسانۀ دینی،
«پسره» سیب رو برای «دختره» میاره.
«باغبان» اما فرقی نکرده، همچنان غضب‌آلوده است و تند از پی آدم میدوه!
اینطور نیست؟

 



type="text/javascript" src="http://pichak.net/blogcod/random-photos/3d/random.js"> 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در  چهار شنبه 20 دی 1391ساعت 1:29  توسط sanazbela 

[ طراح قالب وبلاگ : سیلور سون ] [ Weblog Themes By : SilverSeven.IR ]